وبلاگicon
azərbaycan səsı|ندای آذربایجان

وبسايت خبري تحليلي نداي آذربايجان

آخرين مطالب
شاعر آذربایجانی - ملاپناه واقف

ملاپناه واقف مشهور به واقف شاعر زبان ترکي آذربايجاني مي باشد.


ملاپناه واقف به سال 1096 هجري شمسي در دهکده قيراق صلاحي محال قازاخ، از ايالات شمالي جمهوري آذربايجان، در خانه روستاييِ فقيري آقا مهدي نام چشم به جهان گشود.


هنوز چگونگي حيات دوران کودکي و جواني او بر پژوهندگان ادبيات زبان ترکي آذربايجاني پوشيده است.

واقف‌شناسان با او از سال 1759 ميلادي به بعد آشنا هستند که در نتيجه ی هجوم فرمانرواي ايالت گرجستان شرقي، به همراه بسياري از مردم زحمتکش زادگاهش، به قره باغ کوچ کرد و نزديک ده سال در قره باغ در محله ترترباسار اقامت نمود و بعدها به شهر شوشا، مرکز علم و ادب آذربايجان در آن زمان، رفت و در محله ساعاتلي مکتبي گشود. وي در آن جا زندگي خود را با عريضه‌نويسي و تدريس به سر مي‌آورد.

آنچه از ديوانش به دست مي‌آيد، اين است که در اين سال‌ها، حيات مشقت بار و فقرآلودي داشته است، چنان‌که در ترجمه قوشماي معروف «عيد آمد» مي‌بينيم:
عيد آمد و هيچ مي‌ندانم چکنم!

در خانه ما نيست پرآذوقه جوال.

ديري‌ست برنج و روغنم گشته تمام.

از گوشت مگو، کشک بود خواب و خيال!


شناخته نيست که واقف از کي آغاز به سرودن شعر و اشتهار به شاعري پيدا کرد. آنچه را که پژوهشگران ادبيات آذربايجان روشن کرده‌اند، اين است که در اين سال‌ها علاوه بر آن‌که، به سبب معلمي و عريضه‌نويسي، مورد احترام بود، به وسيله سرودن اشعاري معروف به قوشما نيز، که ملهم از گويش و زبان طبيعي مردم و در اوزان بومي هجايي است، در دل خلق راه يافت.

به قراري که تحقيقات ادبي معلوم ساخته، واقف علاوه بر شاعري و معلمي، تيراندازي ماهر و معماري توانا بوده است و به نجوم، به ويژه مطالعه حرکت سياره‌ها نيز علاقه داشته است.

به نظر آدولف برگر، مستشرق آلماني، ساختمان‌هاي بزرگ شهر شوشا زير نظر واقف ساخته شده است، چنان‌که ملا ولي ودادي شاعر معاصرش نيز شعرهايي خطاب به او دارد که چنين استنباطي به دست مي‌آيد:


ترجمه شعر


استخر حق را فنائي در پي نيست،

اُردکان و قوها از آن دور مباد!

تا روز حشر قايم و استوار باد

بناي مسجدي که تو معمار راستينش باشي.





واقف در دربار ابراهيم‌خان

زندگي واقف در شوشا مصادف با سال‌هايي است که ابراهيم‌خان به تشويق خادمان ادب و فرهنگ زمان مي‌پرداخت و از هر سو شاعران، هنرمندان و مردان دورانديش سياسي را به دربار خود فرا مي‌خواند.

معروف است که واقف گرفتگي ماه و زمين‌لرزه‌اي را پيش‌بيني کرده بود و خبر آن را به نزديک‌ترين دوست شاعر خود ملا ولي ودادي داده بود که اتفاقا هر دو پيش‌بيني، صحيح از آب درمي‌آيد و اين خبر به گوش ابراهيم‌خان مي‌رسد.

ابراهيم‌خان او را به دربار خود مي‌کشاند. واقف در اندک زمان، چه در دربار و چه در ميان توده‌هاي مردم، محبوبيت کسب مي‌کند و در اثر کياست، استعداد و دانش خود، از سمت وزير تشريفات (ائشيک آغاسي) تا درجه وزير اعظم ارتقاء مي‌يابد و به گفته? ادبيات‌شناس معاصر آذربايجان، آراز داداش‌زاده:
مانند رجل دولتي دورانديش و عاقلي شهرت مي‌يابد.
اقدامات واقف در دربار

واقف، وزير اعظم دربار ابراهيم‌خان فرصت بافت که نيروهاي تدافعي محلي را در برابر هجوم‌هاي توسعه‌طلبان و اشغالگران مستحکم‌تر کند و نيز در نشأت و تحول بخشيدن ادبيات مردم و غناي زبان ادبي، گام‌هاي مؤثري بردارد. او در چهره يک شاعر، روحيه? مردم را نيرو بخشيد و در سيماي يک سياستمدار به اداره? امور خان‌نشين پرداخت.

واقف در اقدامات سياسي و ديپلماتيک خان‌نشين قره باغ و مبادله سفرا و نامه‌ها ميان شوشا و مراکز دول ديگر: پتربورگ، تفليس، تهران، خان‌نشين‌هاي آذربايجان و دربار عثماني، نقش مهمي را بازي کرد. گسيل سفيران و نامه‌ها و پيام‌ها، همه تحت نظر مستقيم او صورت مي‌گرفت.

واقف براي دست به يکي کردن و ايجاد وحدت و يگانگي بين خان‌نشين‌ها و فرمانروايان آذربايجان و ديگر سرزمين‌هاي قفقاز، کوشش و مجاهدت‌هاي فراواني صرف کرد و در اين امر تدبير و سياست مفيدي ظاهر ساخت

هواداري از اتحاد خان‌نشين‌هاي سرزمين‌هاي قفقاز و آذربايجان، اقدامات اساسي و انديشه‌هاي ديپلماتيک در رفع اشغالگران و طرفداري از ايجاد روابط حسنه با دول خارجي براي دفع دشمن، جهات اصلي بينش مترقّي سياسي او مي‌باشد که حکايت از دورانديشي و سياستمداري وي دارد. به گفته آراز داداش‌زاده:
نظريات او درباره اداره خان‌نشين قره باغ براي زمان خود بسيار مترقي بود.

بي‌جهت نيست که در همين سال‌ها - سال‌هاي نقشه‌چيني‌هاي سياسي براي دفع دشمن - ميهن‌پرستي واقف برجسته‌تر و بارزتر به چشم مي‌خورد. در همين سال‌ها به دادن تصاويري جاندار از زندگي مردم ايالات مختلف آذربايجان مي‌پردازد و از فقر و ناداري توده‌ها و خرابي‌ها و فلاکت، رنج مي‌برد:


ترجمه شعر


قشلاق قيراق باسان، زمستان و خزان

هم چشم آران است، تمامي جهان.

از فرط صفاست راحت جسم و روان

صد حيف که آبادي زيبايش نيست.

منابع
ملا پناه واقف (زندگي و خلاقيتش)، آراز داداش زاده، باکو: آکادمي علوم آذربايجان،1966. 818ص.
سير غزل در ادبيات آذربايجان، تاليف آزاده رستم اوا



ندای آذربایجان

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

|+| نوشته شده توسط سولدوزلو در سه شنبه 14 مرداد 1393برچسب:ندای آذربایجان,ملا پناه واقف, و ساعت