azərbaycan səsı|ندای آذربایجان

azərbaycan səsı|ندای آذربایجان
وبسايت خبري تحليلي نداي آذربايجان

داستان زن زندانی که قرار بود فقط دست‌وپای شوهرش را بشکند اما او را کشت!

داستان زن زندانی که قرار بود فقط دست‌وپای شوهرش را بشکند اما او را کشت!

در حالی‌که باد لایه‌ای از خاک روی جنازه کشیده بود، خانواده متوفی برای یافتن او هنوز به بیمارستان‌ها سر می‌زدند؛ اما سرانجام قفل سکوت آمر جنایت در آگاهی شکسته شد؛ جنایتی که دو رهگذر نیز شاهدش بودند، ولی حتی به خود زحمت یادداشت شماره پلاک خودرو یا تماس با پلیس را ندادند.

«مریم» نام مستعار زنی است که این روزها به جرم معاونت در قتل و مشارکت در آدم‌ربایی سال‌های حبس خود را می‌‌گذراند. مریم 21 سال را باید در زندان سپری کند و شاید وقتی آزاد شود، موهایش سفید و دخترانش راهی خانه بخت شده باشند. آن چه موجب جنایتکار شدن این زن شد، اختلافات جزیی با همسرش بود که کم‌کم عمیق و غیرقابل گذشت شد.

این زن دستور ادب کردن شوهرش را داده بود، ولی این فرمان، به قتل همسرش منجر شد؛ همسری که از او جدا شده بود و حاضر نبود به زندگی گذشته برگردد.

مریم در گفت و گو با روزنامه حمایت خود را چنین معرفی می‌کند: اصالتا کرد هستم؛ ولی در اراک به دنیا آمدم و بزرگ شدم. سه برادر و یک خواهر دارم. دو برادرم از من بزرگتر و متأهل و یک برادر و خواهرم از من کوچکتر و مجردند. پدرم هم بازنشسته کارخانه آلومینیوم‌سازی است. دیپلم گرافیک دارم.

چگونه با همسرت آشنا شدی؟

آشنایی من و مسلم و خواستگاری او از من کاملا سنتی برگزار شد. برادرش همکار دایی‌ام بود. همدیگر را دیدیم و با موافقت خانواده‌ها ازدواج کردیم.

این ازدواج به میل خودت بود یا اجبار؟

پدرم در این مورد بچه‌هایش را آزاد گذاشته بود و من نیز به میل خودم با مسلم ازدواج کردم. البته به خاطر موقعیتی که در آن زمان داشتم مجبور به این ازدواج شدم.

چه موقعیتی؟

مدتی بود که مادرم به بیماری سرطان مبتلا شده و تمام فکر و ذکرمان به او مشغول بود. هر لحظه گمان می‌کردم شاید مادرم را از دست بدهم. وقتی مسلم به خواستگاری آمد، خیلی راحت قبول کردم تا دل مادرم را شاد کنم. او آرزو داشت دامادش سیگاری یا معتاد نباشد و دستش به دهانش برسد؛ مسلم هم این‌طور بود.

بعد از شروع زندگی با همسرت خوشبخت بودی یا از همان ابتدا دچار اختلاف شدید؟

اوایل زندگی‌مان خوب بود. اما من و مسلم یک اختلاف بزرگ داشتیم؛ من دختری 17ساله و پرشروشور و مسلم مردی 28 ساله بود. همین تفاوت سنی باعث می‌شد از نظر ظاهری به هم نیاییم و از نظر فکری هم با هم به تفاهم نرسیم. من به دنبال ظاهری شاد و مد روز بودم و همسرم مردی جاافتاده، بسیار صرفه‌جو بود که حتی بزرگتر از سن خودش به نظر می‌رسید.

چرا سعی نمی‌کردی با شوهرت همراه باشی؟

مسلم اجازه نمی‌داد کاری را به تنهایی انجام دهم. مثلا، دوست داشت در کوچکترین کاری مثل جابه‌جایی یک میز کوچک او را صدا کنم تا هم کمک کند و هم نظر بدهد. اگر در نبودش تغییر دکوراسیونی در خانه می دادم، با ورودش به خانه عصبانی می‌شد و تصور می‌کرد من به او اهمیت نداده ام.

فرزند هم داشتید؟

بله، اما شوهرم اصلا نمی‌خواست بچه‌دار شویم. مرتب اوضاع اقتصادی و معیشتی را می‌سنجید. من دلم می‌خواست مادر شوم و او متنفر از پدر شدن بود. بچه اول‌مان در هشت ماهگی سقط شد و او را از دست دادیم. دومین فرزند دخترمان سحر بود که حالا پانزده سال دارد و سومین فرزندمان صبا ده ساله است.

ولی گفتی که همسرت موافق نبود؟

بعد از به دنیا آمدن سحر، زندگی‌مان برخلاف انتظارم شیرین شد. مسلم او را دوست داشت. ولی وقتی فهمید دوباره بعد از پنج سال باردار شده‌ام، اصرار کرد صبا را سقط کنم؛ طرفدار تک فرزندی بود. بالاخره به دنبال مخالفت مادرشوهرم با این کار، دست از اصرار برداشت و صبا به دنیا آمد.

تحصیلات همسرت چه قدر و شغلش چه بود؟

فوق دیپلم داشت و در یکی از کارخانه‌های بزرگ اراک کار می‌کرد.

علت جدایی‌تان چه بود؟

مشکل اصلی ما این بود که هر دو «من» بودیم و هیچ کدام‌ کوتاه نمی‌آمدیم. برای مسلم حرف زدن درباره طلاق خیلی راحت بود؛ انگار قبل از ازدواج هم تصمیم داشت اگر زنش به دردش نخورد، او را طلاق دهد. پیش از به دنیا آمدن صبا بر سر هر موضوعی، حرف از جدایی می‌زد.

دوازده سال از ازدواج‌مان می‌گذشت که بالاخره در مقابل رفتارهایش، من هم گفتم طلاق می‌خواهم. سه بار برای طلاق توافقی اقدام کردیم و هر بار با وساطت خانواده‌ها دوباره سر خانه و زندگی برگشتیم تا این که بار چهارم توانستم خانواده خودم را راضی کنم و دور از چشم اقوام، طلاق گرفتیم.

در دل نمی‌خواستم از مسلم جدا شوم. مهریه‌ام 135 عدد سکه بود که 25 سکه را بخشیدم. گفته بودند اگر زن بخواهد دوباره رجوع کند و شوهرش نخواهد، شوهر باید سکه‌های بخشیده را به او بدهد در غیر این صورت، زن می‌تواند دوباره به خانه شوهر برگردد. با وجود خساست مسلم می دانستم او 25 سکه را نمی‌دهد. بعد از یک ماه و نیم به محضر رفتم و تقاضای رجوع کردم. مسلم هم به آنجا آمد.

از دیدنش متعجب شدم؛ او اصلا فرقی نکرده بود، انگار بود و نبود من برایش اهمیتی نداشت، نه قیافه و نه لباسش تغییری نکرده بود. وقتی فهمید می خواهم برگردم، گفت اصلا حاضر نیستم دوباره با تو زندگی کنم و وقتی موضوع 25 سکه را شنید، گفت نمی توانم بپردازم.

با درماندگی به خانه مادربزرگم رفتم. همان جا یک نفر از بستگان بی‌خبر از طلاق ما زنگ زد و گفت مگر مسلم داماد شما نیست؟ چه طور به خواستگاری دختر فلانی آمده است؟ مادربزرگم هم گفت نوه‌ام می‌خواهد سر زندگی‌اش برگردد.

من هیچ حرفی نزدم ولی آتش انتقام از همان روز به جانم افتاد. دلیل مخالفت مسلم را فهمیدم و می‌خواستم طوری کتک بخورد که برایش درس عبرت شود. مسلم از یک سال قبل که هنوز باهم زندگی می‌کردیم، با آن دختر که هم از اقوام دور بود و هم خواهرزن همکارش، قرار ازدواج گذاشته بود و چند بار همدیگر را دیده بودند.

فردای آن شب به مسلم زنگ زدم و گفتم اگر با دیگری ازدواج کنی، خودم، تو و بچه‌ها را یک جا به آتش می‌کشم. گفت هیچ کاری نمی‌توانی بکنی.

و پس از این گفت‌وگو برای ادب کردنش نقشه کشیدی؟

بله، با زن مستأجرمان موضوع را در میان گذاشتم و شماره تلفنی برای اجرای نقشه‌ام داد. وقتی تماس گرفتم، کسی که آن طرف خط بود، خود را میثم معرفی کرد و گفت من و دوستم مرتضی 500 هزار تومان می‌گیریم که در کوچه کتکش بزنیم دست و پایش را بشکنیم.طبق محاسبه‌ام، چند روز بعد نوبت شیفت کاری عصر مسلم بود.

نقشه‌ام را چهاردهم اسفند سال 87 عملی کردم. ساعت 2 بعد از ظهر بود و کوچه‌ای که در مسیر رفت‌وآمد همیشگی مسلم قرار داشت، خلوت بود. طبق قرار با خودرو ‌ام داخل کوچه رفتم و مقابل مسلم توقف کردم. به میثم و مرتضی که دو پسر جوان و مجرد بودند، گفته بودم ابتدا با او صحبت می‌کنم و اگر به تفاهم رسیدیم، اشاره می‌کنم تا بروید، وگرنه، دورتر می‌روم و شما او را بزنید.

چرا قبل از طلاق به فکر زندگی‌ات نبودی؟

گمان می‌کردم می‌توانم با طلاق او را بترسانم. حاضر بودم بمیرم، ولی بچه‌هایم زیر دست زن بابا نباشند. حتی به مسلم گفتم بگذار برگردم، آن وقت تو زن بگیر؛ اعتراضی نخواهم داشت. نمی‌خواستم با آن وضع زندگی دوازده ساله را رها کنم و به دیگری بسپارم. اما مسلم قبول نکرد.
خب، ادامه بده.

من سوار ماشین شدم، دورتر رفتم، ولی میثم و مرتضی را می‌دیدم. آن وقت بود که فهمیدم میثم اسلحه دارد. او با تهدید مسلم را سوار خودروشان کرد و به سمت خارج شهر رفتند. دو نفر رهگذر هم این صحنه را دیدند که من به آنان گفتم موضوع شخصی و خانوادگی است. آنان با این حرف من رفتند و حتی به خود زحمت برداشتن شماره پلاک را هم ندادند.

میثم تلفنی گفت اگر همراه‌شان نروم، او را رها می‌کنند؛ بنابراین دنبال‌شان رفتم. جاده فرعی کرهرود اراک محل خلوتی است. در آن جا، مسلم بعد از چند لحظه درگیری به میثم و مرتضی گفته بود اگر دستم به پلیس برسد، شما را معرفی می‌کنم که میثم هم با قفل فرمان به گردنش ضرب‌‌ای زد و باعث قطع نخاعش شد. ضربه بعدی را مرتضی با سنگ به گیجگاهش زد. من دیگر نتوانستم نگاه کنم و رفتم.

همان روز به مرتضی زنگ زدم که گفت ما او را بیهوش در کنار جاده رها کردیم پول را فوری به حساب بریز و دیگر اسمی از ما نبر، در غیر این صورت یا خودرو یا دختر کوچکت راکه با تو زندگی می‌کند، می‌دزدیم. می‌دانستند چه قدر بچه‌هایم را دوست دارم. حاضر بودم از زندگی خود دست بکشم، ولی بچه‌هایم را از دست ندهم.

تا چند روز پس از این اتفاق، خانواده مسلم به تمام بیمارستان‌ها سر زدند، اما پیدایش نکردند. فهمیدم که او زنده نیست، والا باید در یک بیمارستان پیدا می‌شد. 400 هزار تومان به حساب مرتضی ریختم و گفتم 100 هزار تومان را هم تا چند روز دیگر واریز می‌کنم. از روی ناراحتی و نگرانی، ماجرا را به خواهرم گفتم.

همان زمان پلیس به سراغم آمد و مرا به آگاهی بردند و گفتند خانواده شوهر سابقت به تو مظنون‌اند. من ابتدا اظهار بی‌اطلاعی کردم، یک بار هم از بازداشت به خانه برگشتم؛ ولی دوباره بازداشت شدم. من تنها مظنون بودم. ساعت سه صبح 24 اسفند بود که فهمیدم خواهرم همه ماجرا را به پلیس گفته است و مجبور شدم اعتراف کنم.

تا آن روز جسد پیدا نشده بود؟

نه، با روشن شدن هوا به آنجا رفتیم. جاده خلوت و تردد زیادی نداشت. باد و توفان یک لایه خاک روی جسد کشیده و‌ آن را پوشانده بود. بعد از دستگیری من، میثم و مرتضی هم خیلی زود دستگیر شدند.

چه حکمی برای‌تان صادر شد؟

برای میثم که ضربه قفل فرمان را زده بود، 21 سال حبس و برای مرتضی که ضربه کشنده را زده بود، 16 سال حبس و قصاص صادر شد. من هم به 21 سال حبس محکوم شدم.

بعد از این اتفاق، خانواده مسلم را دیدی؟

فقط پدر و برادرش را سه سال بعد در دادگاه کیفری دیدم. پدرشوهرم را آقاجون صدا می‌کردم. در دادگاه حرف‌هایم درباره زندگی‌مان و پشیمانیم از این اتفاق باعث گریه آقاجون و برادرشوهرم شد. من خانواده شوهرم به خصوص آقاجون را خیلی دوست داشتم؛ ولی افسوس.

بچه‌هایت را هم دیده‌ای؟

نه، خانواده مسلم حضانت‌شان رابه عهده گرفته‌اند و در این مدت 5 سال که زندانی هستم، اجازه نداده‌اند حتی یک بار صدای‌شان را بشنوم. به مادرشوهرم حق می‌دهم، بچه‌اش را از او گرفته‌ام و او هم به این صورت بچه‌های مرا از من گرفته است. من هم یک مادر هستم، دلم برای شنیدن یک لحظه صدای‌شان پر می‌زند؛ ولی نمی‌خواهم یک بار دیگر آرامش را از این خانواده بگیرم.نمی‌خواهم دل‌شان بیشتر خون شود.

چرا از اراک به تهران آمدی؟

می خواستم از هر چیز که مرا به یاد مسلم و بچه‌هایم می‌اندازد، دور باشم.
اینجا زندان بزرگی است. امکانات آموزشی زیادی دارد و می‌توانم با کار و سرگرمی سال‌های حبس را بگذرانم. از صبح تا ظهر در کلاس‌های هنری شرکت می‌کنم. در این 5 ماه روحیه‌ام بهتر شده است.

برداشت آخر:

ازدواج زودهنگام و شتابان مریم، نتیجه تلخی در پی‌داشت و مهمتر از همه این‌که در این قضیه دو کودک قربانی طلاق شدند. زنانی نظیر مریم در زندان‌ها کم‌ نیستند؛ زنانی که با اشتباهی بزرگ، فرد یا افرادی را وادار به تنبیهی خونبار کرده اند.

مرتضی منتظر لمس طناب دار بر گردنش است و میثم و مریم تمام سال‌های جوانی‌شان را در زندان خواهند گذراند. آتش سوزان داغ این جنایت موجب شده خانواده مسلم اجازه دیدار بچه ها را به این مادر ندهند. مریم نیز آتش اشتیاق دیدار فرزندان یا شنیدن صدای‌شان را در دل خاموش می‌کند تا شعله‌ور‌کننده آتش دیگری در دل اولیای دم نباشد. کاش مسلم و مریم اختلافات کوچک زندگی‌شان را به اختلافات پایدار و عمیق تبدیل نمی‌کردند.




داستان واقعی از نامساوی ها

داستان واقعی از نامساوی ها

کلاس درسپرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند.

ناظم با رنگ قرمز و چهره بر افروخته از عصبانیت فریاد کشید، بهت گفته باشم تو هیچی نمی شی، هیچی...

مجتبی نگاهی به همکلاسی هایش انداخت، آب دهانش را قورت داد و خواست چیزی بگوید، اما سرش را پایین انداخت و رفت.

برگه ی امتحان مجتبی دست به دست معلمان چرخید و اشک و خنده با یکدیگر تلفیق شد.

امتحان ریاضی پایان سال:

سوال: یک مثال برای مجموعه ی تهي نام ببرید؟

جواب: مجموعه ی آدم های خوشبخت فامیل ما

سوال: عضو خنثی در جمع کدام است؟

جواب: حاج محمود آقا، شوهر خاله ی ریحانه که بود و نبودش در جمع خانواده هیچ تأثیری ندارد و گره ای از کار هیچ کس باز نمی کند.

سوال: خاصیت تعدی در رابطه ها چیست؟

جواب: رابطه ای که موجب پینه بستن پدرم، بیماری لاعلاج مادرم و گرسنگی همیشگی ماست.

سوال: نامساوی را تعریف کنید؟

جواب: یعنی رابطه ما با آنها از ما بهتران، اصلا نامساوی که تعریف و تمجید ندارد، الهی که نباشد.

سوال: خاصیت بخش پذیری چیست؟

جواب: همان خاصیت پولداری است آقا که اگر داشته باشی در بخش بیمارستان پذیرش می شوی و گرنه مثل خاله سارا بعد از جواب کردن دکترها در راه خانه می میری.

سوال: کوتاهترین فاصله بین دو نقطه چیست؟

جواب: خط فقر، که تولد لیلا خواهرم را، بلافاصله به مرگش متصل کرد.

معلم دیگر ادامه نداد برگه را تا کرد و در جیب خود گذاشت.

مجتبی که دیگر دم در حیاط مدرسه رسیده بود گفت: راست گفتید که هیچی نمی شوم .... هیچی....

بعد در مدرسه را بوسید و برای همیشه پشت در گم شد.




ادینهو به تراکتورسازی تبریز پیوست

ادینهو به تراکتورسازی تبریز پیوست

ادر لوسیانو ادینهو ˈ مهاجم برزیلی سابق مس کرمان به تراکتورسازی تبریز پیوست.

این مهاجم تکنیکی که از مدت ها قبل به عنوان یکی از گزینه های تیم تراکتورسازی مطرح بود، در نهایت با مدیرعامل این باشگاه به توافق رسید و قرارداد رسمی خود را به امضا رساند.

ادینهو در چهار فصل حضور در تیم مس کرمان طی 141 بازی در لیگ برتر، جام حذفی و لیگ قهرمانان آسیا 62 گل به ثمر رسانده است. این مهاجم 32 ساله سابقه حضور در تیم هایی همچون گیل ویسنته، سانتوآندره، رئال برزیل و الشارجه امارات را در کارنامه خود دارد.

سامان نریمان جهان(هافبک)، خالد شفیعی (مدافع) احمد کامدار (هافبک) از گسترش فولاد، احمد آل نعمه (مدافع) از نفت تهران، فرید کریمی (مهاجم) از صبای قم، میرهانی هاشمی (مدافع) از پدیده مشهد، شاهین ثاقبی (هافبک) از ملوان انزلی، دیتمار بیکای (مدافع) از تیم اسکندربیو آلبانی و علاء عبدالزهرا( هافبک - مهاجم) از تیم دهوک عراق امسال با تراکتورسازی قرارداد امضا کرده اند.

تراکتورسازی تبریز در فصل جدید لیگ برتر با رویکردی جدید و تغیرات کلی در ساختار مدیریتی و فنی حاضر خواهد شد.




زامان سسی - شعر از استاد شهریار

زامان سسی - شعر از استاد شهریار



صبح اولدي هر طرفدن اوجالدي اذان سسي!                     گـــويا گليــــر ملائـکه لــــردن قــــرآن سسي!!!

بير سس تاپانميـــرام اونا بنزه ر، قويون دئييم:                    بنزه ر بونا اگـر ائشيديلسيدي جـــان سسي !!!

سانکي اوشاقليقيم کيمي ننيمده ياتميشام ...!                لاي لاي دئيير منه آناميـــن مهربـــان سسي !

سـانکي سفرده يم اوياديــرلار کي دور چاتاخ!                     زنگ شتر چالير ، کئچه رک کـــاروان سسي!!!

سانکي چوبان ياييب قوزوني داغدا ني چالير !                   رؤيا دوغـــور قوزي قولاغيندا چوبـــان سسي !!!

جسميم قوجالسادا هله عشقيم قوجالميوب                    جينگيلده ييـر هله قولاغيمدا جـــوان سسي !

سانکي زمان گوله شدي مني گوپسدي يئره                    شعريم يازيم اولوب ييخيلان پهلـــوان سسي !!!

آخير زماندي بير قولاق آس عرشي تيتره ديـر ...                ملت لرين هــاراي ، مددي ، الامـــان سسي !!!

انسان خـزاني دير تؤکولور جـان خزه ل کيمي                   سازتک خزه ل ياغاندا سيزيلدار خزان سسي !!! 

قيرخ ايلدي دوستاغام قالا بيلمز او ياغلي سس ...            ياغ سيز سادا قبـول ائله مندن يــاوان سسي !

من ده سسيم اوجالسا گرک دير ،يامان دئييم ...              ملت آجيخلي دي اوجـــاليبدي يامـان سسي !!!

دولدور نواره قوي قالا ، بيــر گون ، بـو کؤرپه لر                   آلقيشلاسينلا ذوق ايله بيزده ن قالان سسي !

مقناطيس اولسـا سسده چکر ، انقلابــــدا باخ !               آزادليـق آلــدي سرداريميــن قهرمــان سسي !

انسان قوجالميش اولسا ،قولاخلار آغيرلاشار                  سانکي يازيق قولاخدا ،گورولدور زمان سسي !

با خ بير درين سکوته سحر ، هانسي بير نــوار                 ضبــط ايليـه بيلـــر بئله بيــر جــــاودان سسي ؟

سانجيــر مني بو فيشقا چالانلاردا " شهريـــار " !!!            من نيله ييم کي فيشقـايا بنزه ر ايلان سسي ؟!!!




بقعه تاریخی شيخ جبرائيل - اردبیل

بقعه تاریخی شيخ جبرائيل - اردبیل

بقعه كلخوران، آرامگاه پدر شيخ صفي‌الدين اسحق اردبيلي جد سلاطين صفوي است و در روستاي كلخوران در سه كيلومتري اردبيل واقع شده‌است. روستاي كلخوران نيز گاه به نام اين بقعه «كلخوران شيخ» خوانده مي‌شود.
بناي بقعه مربوط به اوايل قرن دهم هجري قمري است.

اين بنا در محوطه مشجري به ابعاد ۱۵۰ در ۲۰۰ متر قرار دارد كه مقبره سيد امين‌الدين جبراييل به صورت يك هشت ضلعي در وسط باغ قرار گرفته‌است. قسمتي از نماي پاكار بنا از سنگهاي منتظم ساخته شده كه روي آنها ديوارهاي جانبي بقعه از آجر بنا شده‌است.

بيرون بقعه با تزيينات كاشي به صورت تلفيقي كار شده‌است. سقف اين بقعه مسطح است كه در وسط آن گنبد آجري به نسبت بزرگي قرار دارد. در ورودي بقعه يك ايوان قرار گرفته كه داراي تذهيب كاشي است.


اين مكان داراي محوطه اي است كه در آن گلكاري و تزيين صورت گرفته و همين به فضاي اين مكان جلوه ديگري بخشيده است. بازديد از خود بنا و بناهاي كنار آن و همچنين مقابر افراد مشهور و معروف
نيز از جمله ديدنيهاي آن مي باشد.

اين بنا شامل ديوار گلي بلند، مقبره امين الدين جبراييل، مقبره عوض الخواص بن فيروزشاه زرين كلاه، مقبره سيد محمد الاعرابي، بقعه سيد حمزه، مقابر داخل محوطه بقعه، مقابر خارج از محوطه بقعه مي باشند.

طرح بناي امين الدين جبرائيل به شكل مستطيل است كه يك ذوزنقه برابر ساق به ضلع شمالي از آن چسبيده و آن را به صورت شش ضلعي در آورده است. ابعاد بنا 8/14 ‍× 24 متر از شمال به جنوب مي باشد.

ساق ها و قاعده هاي كوچك ذوزنقه، پهناي سه طاق ايوان مدخل رواق را تشكيل مي دهند. در ازاره مدخل ورودي كاشي كاري شده و بالاي آن يك بيت شعرنوشته شده است. بالاي درب ورودي، تصوير يك شير و يك پلنگ در دو سوي پنجره نقاشي شده و هر يك با يك زنجيره بسته شده اند، و نشان از سبك و سياق منسوب به دوره صفوي و اوايل سده يازدهم هجري دارند.

طاق ايوان ساده است، اما طاق هاي دو سوي آن داراي گچبري و مقرنس كاري است.

رواق، بنايي است مستطيل شكل كه با طاق ضربي آجري پوشيده شده و دو سوي خاوري و باختري آن نيز، دو خواجه نشين منظم ساخته شده است كه طاق ضربي آجري دارد.

سقف رواق و خواجه نشين ها گچبري است، و با رنگ هاي آبي و طلايي و با اسليمي هاي ساده و توريقي و گل هاي شاه عباسي نقاشي شده اند.

ازاره رواق، با كاشي معرق و در برخي قسمت ها با كاشي هاي هشت ضلعي منظم فرش شده و حد فاصل چهار كاشي، با مربع هاي كوچك پوشيده شده است.

رواق مقبره از نظر تزيينات و رنگ، ملايم و هماهنگ مي باشد. ازاره كاشي كاري، مجمموعه گچبري و نقاشي سقف و ديوارها را كه در عين سادگي از تنوع شگفت از جهت طرح هاي مختلف برخوردار است در بر گرفته و فضايي مناسب را براي زايران فرآهم آورده است.

در اين ميان، ‌در چوبي مقبره كه خود يكي از آثار بسيار ارزنده و جالب هنري مي باشد، بر جاي مانده است. روي اين در، منبت كاري هاي چشمگير بر اساس تقسيم بندي هندسي كار شده و اشعار گوناگون در قسمت هاي مختلف آن برجسته كاري شده است.

پس از آن كه از اين در چوبي، وارد مقبره مي شويم، اتاقي به شكل مربع با چهار رواق قرار دارد كه همه آن ها مانند راهرو، ضربي آجري بوده و از داخل، گچ بري ومقرنس كاري شده است. همه سطوح آن در بدنه ديوار و سقف، با اسليمي هاي مختلف و ترنج ها و شاه عباسي ها نقاشي شده اند.

آخرين تعميرات ومرمت كاري در اين قسمت مقبره به سال 1030 هجري قمري مربوط مي باشد و طاهر بن سلطان محمد نقاش، آن را انجام داده است. در متن بقعه مقبره، صندوق ساده شيخ جبراييل قرار گرفته كه ابعاد آن 50/1× 2×3 متر است. در بدنه ديوارهاي بقعه، لوحه اي كمربندي از كلام خدا گچبري شده است.

در دو سوي شاه نشين جنوبي مقبره، دو اتاق شش ضلعي به قطر 30/3 متر و اضلاع 25/1 متر ساخته شده است كه از ويژگي هاي معماري مانند طاقچه بندي ديوارها، مقرنس كاري سقف، گچبري و نقاشي هاي سطوح گوناگون اتاق ها برخوردار است.

اين اتاق ها مجموعه اي از انواع اسليمي ها و تركيبي از رنگ هاي سبز، آبي خاكستري، قهوه اي، قرمز، فيروزه اي در متن ها و صورتي، سفيد و طلايي بر گل ها و اسليمي ها است.

 در دوره صفوي اين بقعه داراي فرشهاي زيبا و پرده‌هاي نفيس بوده كه اكنون اثري از آنها باقي نيست.

روي ازاره بيروني ديوارهاي جانبي بقعه آياتي از قرآن به صورن گچبري نقش بسته كه از اهميت هنري شايان توجهي برخوردار است.

در دو طرف شاه‌نشين جنوبي بقعه، دو اتاق شش ضلعي قرار دارد كه داراي سقف مقرنس زيبا و ظريفي است كه كتيبه‌اي بر روي در چوبي آن حكاكي شده‌است.




عید فطر مبارک

عید فطر مبارک

قال امیرالمومنین علیه السلام :إِنَّمَا هُوَ عِيدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِيَامَهُ وَ شَكَرَ قِيَامَهُ- وَ كُلُّ يَوْمٍ لَا يُعْصَى اللَّهُ فِيهِ فَهُوَ عِيدٌ .

امام علی علیه السلام میفرمایند: اين عيد کسى است که خدا روزه‏اش را پذيرفته، و نماز او را ستوده است، و هر روز که خدا را نافرمانى نکنند، آن روز عيد است.

 

ماه رمضان رفت و عید رمضان آمد

 

صد حیف كه آن رفت و صد شكر كه این آمد 

عید سعید فطر، عید آسودگی از آتش غفلت و رهیدگی از زنجیر نفس، بر میهمانان حضرت حق مبارك باد.




آغلاتدی منی - شعر از عاصم اردبیلی

آغلاتدی منی - شعر از عاصم اردبیلی

آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی
دوز یولوندان آزان آغلاتدی منی


گؤردوم حسرتدی همالر سوموگه
ایشله ییر شاختا سوموکدن ایلیگه
دوزوموزده اه ییلیر ایری لیگه
قالدی قانماز ، قانان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی


تک صبیر گلدی دئدیم ایش دوزه له ر
قار گئده ر ، زور ارییه ر ، یاز دا گله ر
نه بیلیم یازدا بوران باغری ده له ر
یوخا چیخمیش گومان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی


دئدیله ر بیر گون اولار ساز حالیمیز
قیتدیق اولسا واریمیز یاغ بالیمیز
ایندی کی اون تک اولوب ساققالیمیز
بو یالان سؤز یامان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی


ظن ائدیردیم آغیر اولسا یارالار
یارالار آغریسین آنجاق یار آلار
نه بیلئیدیم اوره یی یار یارالار
بیلمه مه زلیکدی قان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی


اره لر توشدو کو جنگل جانینا
تولکولر تور توخودو اصلانینا
طرلانین اووچو باتیرجاق قانینا
اوخدان آرتیق کمان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی


اریمه ز قالدی بئیین ده بوزوموز
گؤیده سایریشمادی بخت اولدوزوموز
نه قویون قالدی نه املیک قوزوموز
قوردا به نزه ر چوبان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی


من دئدیم باغلاسا یادلار قولومو
دایاغیم وار قورویا ساغ سولومو
قوپدو بیر کن کی ایتیردیم یولومو
داغا باخدیم دومان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی


وای بیزه اولدی پوزولماز یازیمیز
مضراب اود توتدی قیریلدی سازیمیز
قالدی قیشلانمادا عاصم یازیمیز
یازی گول سوز یازان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی




دییشیلمز صفت

دییشیلمز صفت

بیر کیمسه یا بیر زادین دئیشیلمز حابئله بیر یوللوق چئشیتده یییه اولدوغو صفته دییشیلمز صفت دئییلیر.

دئییشیلمز صفتی گوسترن بونلاردیر:

(چی) آددان سونرا گلیر: داشچی، اؤدچو، سوچو.

(ایجی) دؤرد چئشیتده ائتگی نین کؤکوندن سونرا گلیر: اوخوجو، سؤروجو، یازیجی، دئییجی.

(ماز، مز) ائتگی نین کؤکوندن سونرا گلیر: سولماز، بیلینمز، قانماز، دؤنمز.

( آر، ار) ائتگی نین کؤکوندن سونرا گلیر: باخار، یاشار، گولر، بیرلر.

(آق، اک) ائتگی نین کؤکوندن سونرا گلیر: قورخاق، آخساق، حورکک، سوله ک.

قایناق: سؤزلوک، داشقین، تبریز، یاران یائیملاماسی، 1374




دنیا نه یالان تاپماجادیر؟ - شعراز استاد شهریار

دنیا نه یالان تاپماجادیر؟ - شعراز استاد شهریار

ایل کئچدی، باهار اولدو، خبر یوخ گولوموزدن                    گول آچمادی، قووزانمادی سس بولبولوموزدن. 

بایرام گونوموز، یاسلى گؤروشلرله کئچر کن                   شادلیق نه اوماق بیز آییمیزدان ایلیمیزدن

تقویم آلابیلمم اله، گؤردوم منه تقویم                           «گؤزداغ» دىکى (تقویمى) ده گئتدى الیمیزدن.

بیز باغچامیزى بئلیه بیللیک؟ داهاهیهات!                     نایمید اجلین بئلداری وورموش بئلیمیزدن

(تقویمى) اولاردان دی کى، یاددان چیخابیلمز                یاددان نئجه چیخسین، آدى دوشمور دیلیمیزدن

ائل ایچره، باشى بیریئره گاهدان اوییغاردى                   اوگئتدی ، ییغینجاق دا ییغیشدی ائلیمیزدن

یولداش سپه لندى، ائله بیل سام یئلى اسدى             سرسام دى قالان بیزلره، بوسام یئلیمیزدن

دنیا نه یامان تاپماجا دیرباش چخاران یوخ                     بیزباش تاپاق آنجاق، بوقوبول- منقلمیزدن.

(تقویمى) کیمى دوز کیشى؟ هیهات تاپیلماز               بیر شمع دى کى، کؤچدو بیزیم محفیلیمیزدن

اوچ نازلى بالا، همسر ایله قالدیلا- باشسیز                 یانساق دا اود ال چکمیه جکدیر کولوموزدن.

بیر (کافیه) اوندان باجارى یادگار اولسون                      باش یولمادا، بیرتئلدی قالان کاکیلمیزدن

ائل بیرده دئسین: «سئل سارانى قاپدى قاچیرتدى»      آغلاشدى بولودلاردا بوداشقین سئلیمیزدن

بیر مزرعه دیر (شهریار) ین عومرو، نه حاصل                 سئل، قویمورو بیرچؤپ ده قالا حاصیلیمیزدن




1+20 ترفند برای نگهداری گل و گیاه خانگی

1+20 ترفند برای نگهداری گل و گیاه خانگی

گلزرد شدن برگ گياهان و پژمرده شدن زودهنگام گل ها هميشه براي بسياري از خانم ها يک دغدغه اساسي است. در حالي که با يادگيري اصول نگهداري صحيح از گل ها مي توانيم از پژمرده شدن آن ها جلوگيري کنيم.

در ادامه به برخي از نکات درباره نگهداري صحيح از گل ها اشاره شده است :


* هرگز به گياهان خانگي آب سرد ندهيد، چون براي ريشه هاي آن ها مضر است. بهتر است از آب ولرم استفاده کنيد.

* برگ هاي گياهان را هر هفته با دستمال نمدار تميز کنيد تا بتوانند به راحتي تنفس کنند.

* براي طولاني تر شدن عمر گل ها، در آب کمي سرکه طبيعي بريزيد.

* بـــا استفاده از اسپري هاي مو مي توانيد گل هاي طبيعي چيده شده را طوري خشک کنيد که شکل و حالت و رنگ آن ها تغيير نکرده و ثابت بمانند.

* اگر مي خواهيد گل هاي چيده شده تازه بماند بايد ساقه را در روزنامه قديمي خيس پيچانده و در يخچال قرار دهيد.

* اگر در ته گلدان يک سکه مسي بيندازيد عمر گل هاي شما زيادتر مي شود و حل کردن يک قرص آسپرين در آب گلدان، باعث دوام بيشتر گل هاي گلدان مي شود.

* معمولا بعد از چند روز آب گلدان بدبو مي شود اگر يک تکه زغال در آب گلدان بيندازيد از بوي بد آن جلوگيري مي کند.

* با گل ها مهربان باشيد و هنگام دسته کردن آن ها را محکم به هم نپيچيد زيرا شدت عمل در اين مورد عمر گل را کوتاه مي کند.

* شاخه گل ها را بلند بگيريد و هنگام چيدن گل از ساقه اين کار را به آرامي و حتي الامکان به وسيله قيچي مخصوص انجام دهيد.

* اگر از کودهايي استفاده مي کنيد که ازفضولات پرندگان تهيه شده اند قبل از استفاده آنها را با انواع قارچ کش ها ضد عفوني کنيد.

* اگر گلدان شما ترک کوچکي دارد ترک را با کمي موم شمع بگيريد.

* گل هاي رز خشک را روي يک کتري آب جوش نگه دار يد تا دوباره تازه شود.

 

گلدان



* برگ گلدان ها را با شير پاک کنيد تا براق و زيبا شوند.

* بسياري از گل ها در هواي مرطوب زود تر از بين مي روند مثل زنبق سفيد، پس يک سنگريزه در ته گلدان قراردهيد تا آب زود تر خارج شود.

* به مقدار نياز از آب استفاده کنيد، آب زياد باعث پوسيدگي ريشه گياهان مي شود.

* گياهان را به صورت گروهي نگهداريد تا افزايش رطوبت باعث شادابي آنها شود.

*از قلم موي رنگ براي تميز کردن گياهان کرک دار مي توان استفاده کرد.

* توجه کنيد نبايد گل ها را در کنار ميوه ها قرار داد، چون ميوه گاز اتيلن متصاعد مي کند و اين گاز باعث تکامل سريع گل ها و زودتر پژمرده شدن آن ها مي شود. گل هاي پژمرده نيز چنين گازي توليد مي کنند پس آن ها را نيز از مابقي گل ها جدا کنيد.

* اگراتاق شما گرم است هر روز صبح مقداري يخ درآب گلدان بگذاريد در اين صورت گل هايي شاداب خواهيد داشت.

* گل نرگس گازي متصاعد مي کند که باعث پژمرده شدن گل ها مي شود، پس گل نرگس را با ديگر گل ها در گلدان قرار ندهيد.

* توجه داشته باشيد از محل قطع شدن ساقه گل ياسمن شيره سفيد رنگي تراوش مي شود که در پوست دست خارش ايجاد مي کند.




دانشگاه تبریز ازنظرتولیدمقالات علمی شش برابررشددارد

دانشگاه تبریز ازنظرتولیدمقالات علمی شش برابررشددارد

دانشگاه تبریزرییس دانشگاه تبریز گفت: این دانشگاه از نظر تولید مقالات علمی منتشر شده در ISI شش برابر رشد دارد.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه تبریز، محمدرضا پور محمدی دراولین نشست شورای فناوری دانشگاه تبریز، اظهارکرد: جامعۀ امروز به سرعت در مسیر پیشرفت در حرکت است و اگر دانشگاه می خواهد در قافله پیشرفت علمی و پژوهشی جامعه نقش تعیین کننده ای ایفا کند، باید در بحث فناوری و تبدیل علم به تکنولوژی پیشرو باشد.

وی جایگاه و نقش دانشگاه های آینده را متفاوت از دانشگاه های سنتی و امروزه عنوان کرد و افزود: کشور ما از نظر تولید علم، رتبه 15 دنیا را در اختیار دارد، اما از نظر فناوری در رتبه 70 تا 80 قرار دارد که این امر اصلا خوشایند و مطلوب نیست.

پورمحمدی گفت: باید با تبدیل دانش به فناوری، جایگاه فناوری دانشگاه تبریز را در ایران و دنیا بالا ببریم.

معاون پژوهش و فناوری دانشگاه تبریز نیز در این نشست، شورای فناوری را بازوی قدرتمند تبدیل چرخه علم به فناوری دانست و گفت: شورای فناوری به منزله اتاق فکری برای گسترش امور و سیاست گزاری بهتر است و دانشگاه به عنوان متولی این امر وظیفه دارد تا تمام توان خود را در تبدیل علم و تحقیق به محصول و ثروت به کار گیرد.

محمد مقدم واحد با بیان اینکه سیاست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بر این است که دانشگاه ها 20 درصد از هزینه های خود را از طریق درآمدزایی تامین کنند، اظهار کرد: در این راستا با بسیاری صاحبان صنعت، ارگان های مربوطه و موسسات ذیربط تعاملات بسیار مفیدی انجام گرفته است.

مهدی قاسمی کاکرودی، رییس مرکز رشد واحدهای فناور دانشگاه تبریز هم جایگاه مراکز رشد واحدهای فناوری در دانشگاه ها را تبیین کرده و بر ضرورت تجاری کردن دستاوردهای تحقیقاتی از طریق برنامه ریزی و سیاست گزاری تاکید کرد .

شورای فناوری دانشگاه تبریز در راستای برنامه ریزی برای گسترش ارتباط با صنعت و جامعه، تشکیل شده است.




بیست و دومین همایش شیمی آلی ایران در تبریز برگزار می شود

بیست و دومین همایش شیمی آلی ایران در تبریز برگزار می شود

دانشگاه تبریزبیست و دومین همایش شیمی آلی ایران 28 تا 30 مرداد ماه سالجاری در دانشکده شیمی دانشگاه تبریز برگزار می شود.

دبیر این همایش در گفت و گو با خبرنگاران اظهار کرد: یک هزار و 150 مقاله به دبیرخانه ارسال شده که از این تعداد یک هزار و 100 مقاله پذیرفته شده که 16 مقاله به صورت سخنرانی و بقیه به صورت پوستر ارایه خواهد شد.

رضا نجار محورهای همایش را سنتز مواد آلی، سنتز و کاربردهای پلیمرهای آلی، ترکیبات آلی سیلیسیم دار، سنتز مواد آلی دارویی، شیمی فضایی ترکیبات آلی، استفاده از منابع انرژی مختلف در واکنشهای آلی ، نقش کاتالیزورها در شیمی آلی،کاربردهای مواد آلی و شیمی آلی در صنایع مختلف و استفاده از شیمی آلی در کاهش آلودگی محیط زیست برشمرد.

وی گفت: این همایش از جمله همایش های انجمن شیمی است که هر ساله با همکاری انجمن شیمی ایران در یکی از دانشگاه های کشور برگزار می شود.

نجار ادامه داد: برگزاری این همایش بستری مناسبی را برای آشنایی، بحث و تبادل نظر پژوهشگران بخش های مختلف علمی و صنعتی کشور با یکدیگر و زمینه ساز هم اندیشی، هم فکری، همکاری آنها در جهت تعمیق، گسترش و حرکت به سوی کاربردی سازی پژوهش های شیمی آلی کشور است.

 




خسارت یک میلیارد ریالی آتش سوزی به مزارع گندم پیرانشهر

خسارت یک میلیارد ریالی آتش سوزی به مزارع گندم پیرانشهر

آتش سوزی مزارع گندمآتش سوزی به مزارع گندم پیرانشهر یک میلیارد ریال خسارت وارد کرد .

فرماندار پیرانشهر با اعلام این خبر گفت: بر اثر این حادثه که امروز در روستای سیلوه از توابع بخش لاجان رخ داد 25 هکتار از مزارع گندم در میان آتش از بین رفت و بیش از یک میلیارد ریال به این مزارع خسارت وارد شد .

آقای مجاهدی علت این حادثه را سهل انگاری کشاورز در خاموش کردن آتش اعلام کرد و افزود: به کمک ماموران آتش نشانی پیرانشهر اهالی روستاهای اطراف این آتش سوزی مهار شد .

پیرانشهر در جنوب آذربایجان غربی واقع شده است . 




شب هاي قدر، شب هاي رحمت الهي

شب هاي قدر، شب هاي رحمت الهي

شبهايي که به نام شب قدر موسوم اند، شاهد برگزاري مراسم احياء از سوي مساجد و حسينه و ... مي باشيم که هر يک مقيد به انجام مراسم دعا و نيايش از پاسي از شب تا هنگام سحر بوده و در اين ميان شب زنده داران عزيز نيز که به اميد بهره معنوي بيشتر قدم به مراسم گزارده اند پا به پاي آنان تا سحر بيدارند.

عبادت

يک سۆال، آيا حق مطلب در باب شب زنده داري در شب قدر ادا شده؟ افراد هنگام پايان مراسم آن لذت معنوي را چشيده اند و يا صرفا موظف به اتمام دعاي جوشن کبير و به سر گرفتن قرآن بوده و در اين بين مرارت ها نيز تحمل نموده اند؟

چگونگي شکل گيري محافل

مسۆلين و نمايندگان محافلي که به برگزاري احياء در شبهاي قدر مي پردازند مطمئنا با تأسي از احاديث و روايات دست به اقدام چنين حرکت زيبايي زده اند از آن جمله: امام كاظم (عليه السلام ) فرموده است، هر كس شب قدر غسل كند و تا طلوع سپيده، شب‏زنده‏دارى كند، از گناهان خود بيرون مى‏رود.( روضة الواعظين/ ترجمه مهدوى دامغانى/ 556)

و در روايت هست که حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها نمي گذاشتند در اين شب کسي از خانواده اش بخوابد. محافلي که در اين زمينه برگزار مي شوند نيز در راستاي همين هدف تشکيل شده اما نکته اينجاست که متأسفانه توجه به تشريع و دعاهاي خاص و اهتمام به چارچوب و قواعد تعيين شده هدف اصلي از شب زنده داري را در انزوا قرار مي دهد.


گام به گام با مراسم شب زنده داري

بعد از افطار، هنگامي که پاسي از شب گذشت مراسم احياء شروع مي شود ، بعد از تلاوت قرآن و سخنراني، دعاي جوشن کبير قرائت مي گردد؛ دعايي طولاني که با قرائتي آرام و کند زمان بيشتري را نيز از انسان سلب کرده و تاب و توان را از او مي ستاند و پس از آن، مراسم قرآن به سر گرفتن آغاز مي شود، و اين در حالي است که شب زنده داران ناگزير خستگي را در خود احساس خواهند کرد چرا که جايي براي تکان خوردن و از جا برخاستن و استراحتي کوتاه نداشته و چندين ساعت در يک جا نشسته اند و همين در ايجاد خستگي و بي حالي در آنان کافيست.

يادمان باشد اين شب که آن را بهتر از هزار ماه مي دانند، دل مي خواهد،عشق مي خواهد،خلوتي از سر جان مي طلبد، ما اين شب را نبايد مفت ببازيم ، بايد عمق قلبمان را کنکاش کنيم با اشک ديده و نور شب قدر شست و شويش دهيم

و حال در اين حال غريب و ناخوشايند قرآني سنگين به سر گرفته و در حين قرائت قرآن نوحه سرايي نيز ضميمه آن شده و شب زنده دار را براي اتمام هر چه زودتر مراسم بي تاب تر مي سازد، اينجاست که بايد به مسۆلين برگزاري مراسم و خود شب زنده دار خسته نباشيد گفت!!! اجرکم عند الله


شب زنده داري و احياء، چرا و چگونه

لحظه شماري براي به پايان رسيدن اين مراسم و اين شب عزيز؟! پس حضور در اين مجالس براي چيست؟ چرا مکان و نحوه قرائت دعا بايد به گونه ايي باشد که تاب و تحمل را از فرد ربوده و با به پايان رسيدن آن سرور و شادي، وجود فرد را فرا گيرد؟ ( روي کلام ما عام نيست، خوشبختانه هستند افرادي که در اين محافل نيز گوي سبقت را از ديگران ربوده و به مقصود متعالي خويش رسيده اند.)

آنچه در اين ميان توجه جدي مي طلبد اين است که دعا خوانان محترم توجه داشته باشند که در ميان دعا نوحه نخوانند،براي استراحت مجلس ، نوحه سرايي نکنند، صد البته که ذکر مصيبت اهل بيت و يادآوري شأن والايشان در شب هاي قدر وظيفه ماست اما نه در ميان دعا، دعاها چون نقشه گنجي هستند که دقيقا بايد مطابق آن پيشرفت و نبايد فرازهايي را به اختيار خود چندين مرتبه تکرار کرد. و از بعضي ديگر گذشت ، بايد دعا خوان با طمأنينه و صدايي خوش سعي کند که مردم را در مضامين والاي دعا غرق کند.
شب قدر

قابل توجه متوليان هيئت ها و مساجد

آنچه دراين مراسم مغفول واقع ميشود ارتباط است، ارتباط با خدا، راز دل با او گفتن، از خود، نزد او شکايت بردن و رابطه صميمانه با محبوب ايجاد کردن. عبادت در شبهاي قدر ما تبديل شده است به تا صبح بيدار ماندن به قيمت خواندن دعا از رو و مقيد شدن به قرائت برخي از آيات و .... که همين که تمام آنان را طبق برنامه هيئت پيش برويم برايمان کافي است ،حضور اکثر ما در محافل احياء نيز راهکاري براي خواب نرفتمان است و اين حقيقتي است که باور آن شايد کمي سخت باشد.

يادمان باشد اين شب که آن را بهتر از هزار ماه مي دانند، دل مي خواهد،عشق مي خواهد،خلوتي از سر جان مي طلبد، ما اين شب را نبايد مفت ببازيم ، بايد عمق قلبمان را کنکاش کنيم با اشک ديده و نور شب قدر شست و شويش دهيم .

عبادت ما به بيدار ماندن و خواندن دعاها و آياتي به زبان عربي و يک از نود آن را متوجه نشدن فروکاسته شده و اين شب زنده داري نيست بيدار باش و يا بهتر بگويم خواب خرگوشي است . چشمانت باز است اما خوابي! و مصداق کلام اميرالمومنين اينجا هويدا مي شود که مي فرمايند: چه بسيار روزه گيرى كه از روزه خود بهره‏يى جز تشنگى ندارد و چه بسيار نمازگزارى كه از آن بهره‏يى جز رنج براى او نيست. ( روضة الواعظين / ترجمه مهدوى دامغانى / 556) در اين حالت، جز رنج بيدار باش چيز ديگري عايدت نمي شود. در حالي که مراد از اين شب زنده داري ها گره زدن دل و روح آدمي با خداست.


شب زنده داري يا خود زنده داري؟

احياء شب قدر به بيدار بودن شب تا سحر خلاصه نمي شود اين بيدار بودن هدفي پشتش نهفته است و آن عبادت است، بله، قرائت دعا و قرآن نيز در اين شب عبادت است اما به قول شاعر :

ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است

از بزرگترين اهداف احياء و شب زنده داري ها رجوع و بازگشت به خداست، هدف برقرار کردن ارتباط دلي و روحي با خداوند متعال است نه صرف ايراد کردن دعاهايي که با حال کسالت و بي توجهي،صرفا لقلقه زبان بوده و آبي از آن گرم نمي شود.

اين روزها بازار وردها بسي گرم و شلوغ است، ارتباط با خدا به وردي که سابق ميان مردم رايج بوده فروکاسته شده و متأسفانه افراد به دعا به چشم همان ورد نگاه مي کنند که چطور بخوانند و چند بار تکرار کنند.

امام كاظم (عليه السلام ) فرموده است، هر كس شب قدر غسل كند و تا طلوع سپيده، شب‏زنده‏دارى كند، از گناهان خود بيرون مى‏رود

شب قدر نيز از اين امر مستثني نيست، غافل از آنکه با يک جمله و سخني که از اعماق وجودت بر مي آيد مي تواني شب قدر را قدر نهي و با يک استغفرالله که از صميم قلب به زبان مي آوري رحمت خداوندي را شامل حالت کني، و با لحظه اي خلوت کردن با خداي خود و در دل کردن با او رابطه ات را با ذات يگانه اش محکم تر و عميق تر سازي. بدان آنچه در اين بين حائز اهميت است شوق و نشاط در برقراري ارتباط با خداست، نه تحمل رنج بيداري شب تا صبح و در آخر دست خالي به خانه خويش بازگشتن.

شرکت در مراسم و محافل احياء درست است که در بردارنده فوايد و نتايج مطلوبي نيز هست اما آيا در ميان اين خستگي محافل و شلوغي و ازدحامش مي توان راهي به سوي خلوت با خدا يافت ؟ آيا نمي توان فرصت را طلائي ساخت و به جاي پرداختن به اورادي خاص روح و دل شب زنده دار را، آن هم نه در چند ساعت بلکه در زمان کمتري به گونه ايي که از شب زنده داريش شادمان باشد، صيقل داد؟ چه نيکوست اي دوست عزيز اگر محفلي را ترتيب مي نهي هدفت بيدار کردن دلهاي شب زنده داران باشد نه باز نگاه داشتن چشمانشان.

بيايم و اين شب هاي نوراني را بابرنامه ريزي در همه ابعاد به بهترين وجه بگذرانيم باشد که جان هاي تشنيمان سيراب شده و آمرزيده و حاجت روا گرديم .


شب قدر، شبي است بزرگ. شبي که صاحب‌دلان در طول سال انتظار رسيدنش را مي‌کشند. شبي که به گفته قرآن ملائکه از آسمان به زمين مي‌آيند و تقدير يک سال ديگر، براي بندگان رقم مي‌خورد. شبي که مي‌توان آن را آغازي نو دانست.

از همين رو در روايات اسلامي تأکيدات فراواني بر بزرگداشت اين شب عظيم به وسيله شب‌زنده‌داري، مناجات، خواندن قرآن و ادعيه، برپا داشتن نمازهاي مستحبي و قرآن بر سر نهادن شده است. لکن بايد توجه داشت که انجام اين سنت‌هاي نيکو لطمه‌اي بر واجبات نزند و خسراني جبران‌ناپذير را به دنبال نداشته باشد. برخي از واجباتي که گاه در اين شب مورد غفلت واقع مي‌شوند در اين مجال بررسي خواهند شد.


ترک نماز صبح

معمولا چند ساعتي تا نماز صبح باقي است که شب‌زنده‌داران به خانه بازمي‌گردند و پس از خوردن سحري خواب بر چشمانشان مستولي مي‌گردد. اين بهترين زمان براي شيطان است تا دست به کار شده و اجر شب ‌زنده‌داران را ضايع کند. فرصتي مناسب براي ترک واجب به بهانه انجام مستحب. و بدا به حال کساني که فريب شيطان را خورده و نتوانند بر خواب خوش چيره شوند. اين در حالي است که صاحب ليالي قدر، امام علي (عليه السلام) در آخرين وصاياي خويش به امام حسن (عليه السلام) فرمودند: «فرزندم ! تو را وصيت مي کنم به نماز اول وقت».[1] و در اين ميان نماز صبح جايگاهي شريف‌تر از ساير نمازها دارد. در روايتي از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آمده است: «کسي که نماز صبح نخواند قرآن از او بيزار است».[2]


نارضايتي پدر و مادر

شب قدر حال و هوايي ديگر دارد. هر کس دوست دارد به مکاني خاص رفته و با افرادي که مي‌پسندد همنشين گردد. اين شور و اشتياق به ويژه در جوان‌ها رنگ و بويي ديگر دارد. در اين ميان والدين به دلائل گوناگون ممکن است با برخي از علائق فرزندان خويش مخالفت نمايند. به آن‌ها اجازه ندهند به تنهايي به هيئت بروند يا آنکه از آن‌ها بخواهند تا پاسي از شب نگذشته به خانه برگردند. شايد برخي از والدين به دليل کهولت سن يا بيماري، توان شرکت در مراسم را نداشته باشند به همين خاطر از فرزندان خويش مي‌خواهند در خانه مراسم را به جا آورند. در اين ميان مخالفت فرزندان با آنان امري غيرقابل قبول در محضر حضرت حق خواهد بود چرا که وظيفه فرزندان در قبال والدين بسيار سنگين است.

اسلام نيکي به پدر و مادر را در کنار عبادت خداوند قرار داده است و از مسلمين مي‌خواهد تمام توان خويش را براي پاسداري از حقوق آنان به پا دارند. در روايتي از امام صادق (عليه السلام) آمده است: «گناهى كه مانع استجابت دعا مى‌شود و زندگى را تيره و تار مى‌كند، نافرمانى از پدر مادر است».[3] مگر نه اينکه در شب قدر دست نياز به سوي بي‌نياز بلند مي‌گردد تا حاجات مادي و معنوي برآورده به خير گردد؟! پس اعمال اين شب با نارضايتي والدين تباه خواهند شد. امام هادي(عليه السلام) مي‌فرمايند: «آزردن و نافرمانى پدر و مادر، ندارى مى‌آورد و به خوارى مى‌‏كشاند».[4]

برخي از افراد پس از ديدن دوست و آشنا فراموش مي‌کنند براي چه امري در اين مجلس حضور يافته‌اند. از ياد مي‌برند که در مکاني عمومي حضور دارند. جايي که ديگران براي به دست آوردن آرامش از دست رفته در طول سال، بدان پناه برده‌اند. همهمه و سر و صدا، به ويژه در هنگام سخنراني‌ها، يکي از بزرگ‌ترين مشکلات در مجالس مذهبي است که منجر به ضايع شدن حقوق ديگران مي‌گردد. حقي که خدا آن را نمي‌بخشد

ضايع کردن حقوق ديگران

اصولا در هنگام برگزاري مراسم‌هاي مذهبي، گروه زيادي از افراد، در مکاني محدود، کنار يکديگر مي‌نشينند و به انجام فرائض ديني مشغول مي‌شوند. اين با هم بودن به خودي خود بسيار زيباست و وحدت و يکدلي امت اسلامي را يادآور مي‌شود و مي‌تواند سبب ايجاد دوستي‌ها و مودت‌هاي فراواني گردد. بسياري از افراد پس از مدت‌ها يکديگر را در اين مجالس مي‌بينند. ديدارها تازه مي‌شود و دل‌ها شاد مي‌گردد. اما بايد توجه داشت که اين برکات، آسيب‌هايي را نيز با خود به همراه خواهد داشت که توجه به آن‌ها ضروري است. برخي از افراد پس از ديدن دوست و آشنا فراموش مي‌کنند براي چه امري در اين مجلس حضور يافته‌اند. از ياد مي‌برند که در مکاني عمومي حضور دارند. جايي که ديگران براي به دست آوردن آرامش از دست رفته در طول سال، بدان پناه برده‌اند. همهمه و سر و صدا، به ويژه در هنگام سخنراني‌ها، يکي از بزرگ‌ترين مشکلات در مجالس مذهبي است که منجر به ضايع شدن حقوق ديگران مي‌گردد. حقي که خدا آن را نمي‌بخشد. حضرت علي (عليه السلام) مي‌فرمايد: «اما ظلمي كه بخشوده نمي‌شود ظلمي است كه بعضي از بندگان خدا بر بعض ديگر مي‌كنند».[5]

و در روايت ديگري آن حضرت حتي اداي حق الناس را از حق الله مهم‌تر دانسته و مي‌فرمايد: «خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و كسي كه حقوق بندگانش را رعايت كند حقوق الهي را نيز رعايت خواهد كرد».[6]

عدم توجه به حال کودکان

يکي از امور شايع در شب‌هاي قدر، و به طور کلي هيئات مذهبي، آن است که مادران فرزندان نوزاد و خردسال خويش را با خود به مجالس مي‌آورند بي آنکه توجهي به وضعيت روحي فرزند و ميزان تاب و توان آن داشته باشند. برخي از نوزادان و کودکان توان تحمل جمعيت زياد را ندارند و در مجالس شلوغ بي‌تاب گشته و شروع به گريه مي‌کنند که نتيجه آن چيزي جز آزار خود کودک، مادر و سايريني که در مجلس حضور يافته‌اند نخواهد بود. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) به ياران خويش توصيه مي‌نمودند: «فرزندان خود را به كسب سه خصلت تربيت كنيد: دوستى پيامبرتان و دوستى خاندانش و قرائت قرآن».[7] اما در کنار آن به آنان سفارش مي‌نمودند آنچه را که انجام آن براي کودک سنگين و طاقت فرساست از او نخواهند.[8]

حضور در اين مجالس به همراه کودکاني که تحمل فضا را ندارند نه تنها فايده‌اي نخواهد داشت بلکه ممکن است منجر به دوري و انزجار آن‌ها از اين مراسم‌ها شده و خاطراتي بد را برايشان به همراه داشته باشد. مادران و پدران بايد توجه داشته باشند که عبادت و راز و نياز با خداوند مکان‌بردار نيست. هرکس در هر مکاني مي‌تواند روي به سويش آورده و با او نجوا کند. چه بسا ثواب مادراني که به منظور رعايت حال فرزندان، در خانه و از طريق راديو و تلويزيون به انجام اين سنت اقدام مي‌کنند عظيم‌تر از سايرين باشد چرا که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرموده‌اند: «هر كس كودك گريان خود را راضى كند تا آرام شود، خداوند از بهشت آن‏قدر به او مى‏دهد تا راضى شود».[9]

البته پسنديده بود اگر در مکان‌هاي برگزاري مجالس، جايي را براي مراقبت از کودکان قرار مي‌دادند تا هم والدين با آسايش خيال به عبادت بپردازند و هم کودکان از اين مجال براي بازي استفاده کرده و خاطره‌اي خوش در ذهنشان به جاي گذارد.


عدم رعايت نظافت

زماني که انسان قرار است در مکاني عمومي حضور يابد بايستي نکات مربوط به نظافت فردي و عمومي را به خوبي رعايت نمايد. پوشيدن لباس‌هاي تميز، مسواک نمودن دهان و جلوگيري از ريختن زباله، هر چند کوچک و ناچيز، در مکان از امور مهمي است که توجه بدان‌ها به ويژه براي شب‌زنده‌داران اهميتي بسيار زياد دارد. هر کس بايد خود را به رعايت اين امور مقيد سازد تا همگي بتوانند در محيطي سالم به انجام مناسک مذهبي بپردازند. امام رضا (عليه السلام) نظافت را در شمار اخلاق انبيا دانسته‌اند[10] و رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرموده‌اند: «خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد، بخشنده است و بخشش را دوست دارد، پاكيزه است و پاكيزگى را دوست دارد».[11]

منبع: تبيان


پي نوشت ها :

[1]. ميزان الحکم/ج 4/ص 3539.

[2]. اسرار الصلاه، ص 34.

[3]. علل الشرايع ج 2، ص 584.

[4]. بحارالأنوار(ط-بيروت) ج 71 ، ص 84.

[5]. نهج البلاغه، خطبه 175.

[6]. ميزان الحكمه، ج 2، ص 480.

[7]. كنزالعمال، ج16، ص456، ح45409.

[8]. کافي، ج 6، ص50.

[9]. الفردوس، ج3، ص549، ح5715.

[10]. كافى، ج 5، ص 567، ح 50.

[11]. نهج الفصاحه، ح 690.




صفحه قبل 1 ... 12 13 14 15 16 ... 36 صفحه بعد

تبلیغات

مجله اینترنتی آذربایجان

ساير اخبار

با عاشورائیان

وهب مسیحی

امکانات